گزارش همنوردان
جهت دیدن گزارش های بسیار زیبای همنوردان عزیزمان روی عکس ها کلیک کنید

علی اکبر غلامی رامیار

سعید صبور زانیار آیاز

جواد محمد صدقی سید رضا(انجمن)

پرویز شجاعی خسرو یوسفی مریم و سمیه

محمد گائینی
-------------------------------
۵ نفر از اعضای کانون به تیم برون مرزی
استان آذربایجان غربی فراخوانده شدند.
رضا، کسری، رزگار، آرش و کیان از اعضای کانون کوهنوردان اوراز مهاباد و عضو مدرسه هیمالیانوردی استان آذربایجان غربی به منظور شرکت در تیم برون مرزی استان فراخوانده شدند. این تیم به دعوت کوهنوردان ترکیه و با حمایت هیات کوهنوردی استان 17 تیر ماه عازم کشور ترکیه خواهد شد تا در صعود به قلل آرارات و کاچکار شرکت کند. در این همایش کوهنوردی صعود از چند دیواره معروف ترکیه نیز درنظر گرفته شده است.

از راست : آرش-سیامند-رضا و کسری دماوند زمستان ۱۳۸۸

از راست: آرش - رضا و کسری کلاس برف و یخ مدرسه هیمالیانوردی
زمستان ۱۳۸۸ ماکو

از چپ به راست:کیان-آرش-خودم -رزگار-کسری
کلاس سنگنوردی طبیعی کلاهک ماکو مهر ۱۳۸۸
نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم خرداد 1389ساعت توسط فرید صدقی|
12 نظر |
۱- دیدار سمکو موسوی(فاتح دائولاگیری) با کانون و اوراز

۲- کلاس آموزش مکالمه زبان انگلیسی در کانون
۳- صعود به قله بزسینا و دیدن آبشار سوولهدووکهل


آبشار سووله دووکهل
*بقیه گزارش و عکسها در ادامه مطلب*
تمرینات سنگ نوردی طبیعی دیواره لک بن و کلاس آموزش کوهپیمایی



*گزارش تصویری در ادامه مطلب *
دریاچه سد مهاباد جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹


عکس از سالار مکریانی
نوشته شده در دوشنبه ششم اردیبهشت 1389ساعت توسط فرید صدقی|
نظر بدهيد |
نوشته شده در دوشنبه ششم اردیبهشت 1389ساعت توسط فرید صدقی|
يک نظر |
یک بازی فکری سنگنوردی از ایاز(کلیک کنید)
گزارش برنامه کوهنوردی نیلان و قله لند شیخان
جمعه۲۷ فروردین کلیک کنید


ساعت 6:30 روز جمعه 27 فروردین ماه 21 نفر از اعضای کانون به سرپرستی آقای جمال عزیزی جهت اجرای برنامه کوهنوردی به مقصد ارتفاعات لند شیخان در محل دفتر کانون کوهنوردان اوراز مهاباد جمع شده به وسیله یک دستگاه مینیبوس (کاک حسین عزیزی) به طرف روستای قلات سنان حرکت کردیم.
*بقیه گزارش و عکسها در ادامه مطلب*
ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه بیست و هشتم فروردین 1389ساعت توسط فرید صدقی|
11 نظر |
گردهمایی سالانه کانون کوهنوردان اوراز مهاباد
مراسم گردهمایی اعضای کانون کوهنوردان اوراز مهاباد تحت عنوان جشن بهارانه، چهارشنبه 11 فروردین ماه 1389 در محل کانون برگزارشد.
عصر روز چهارشنبه 11 فروردیم ماه سال 1389 گردهمایی سالیانه کانون با حضور اعضای کانون و مهمانانی از شهرهای نقده و سقز برگزار شد. مراسم با پخش قرآن مجید آغاز شد. آقای حسن سینا سرپرست کانون در سخنانی کوتاه ضمن عرض خیر مقدم به حاضرین از فعالیتهای اعضای کانون در سال گذشته تقدیر کرد. سپس فیلمی از فعالیتهای یک سال گذشته نمایش داده شد. ریز گزارش برنامههای اجرا شده کوهنوردی و شرکت اعضا در کلاسهای آموزشی با هزینه های مالی برای حاضرین قرائت شد. در ادامه چگونگی تاسیس صندوق قرضالحسنه کانون و تدوین اساسنامه و مقررات برای حاضرین تشریح شد و مراحل عضو گیری این صندوق از اول فروردین ماه اعلام گردید. پس از تشکیل مجمع عمومی و بعد از 6 ماه از پرداخت حق عضویتهای این صندوق بر اساس قرعه کشی هر ماه به چند نفر از اعضا وام قرضالحسنه بدون بهره پرداخت خواهد کرد تا اعضا بتوانند از محل این وام تجهیزات و ابزار فنی کوهنوردی خریداری کنند. آقای جمال عزیزی مسئول کمیته فنی سخنران بعدی مراسم بود و وضعیت فعلی کوهنوردی و کانون را مورد بررسی قرار داد. مسئول جامعه معلولین مهاباد نیز در سخنانی ضمن تقدیر از همراهی کانون در اجرای چند برنامه در کنار معلولین مهاباد خواستار توجه بیشتر مردم به این جامعه شهرمان شد. این مراسم با اجرای چند موسیقی شاد محلی همراه بود. در خاتمه چند نفر از پیشکسوتان حاضر در مراسم به همراه رئیس هیات کوهنوردی از اعضای فعال کانون در یک سال گذشته با اهدای لوح یادبود تقدیر کردند.
روابط عمومی
--------------------------------
منطقه سرشاخان- قله قلات شاه
سرپرست برنامه: آقای ابراهیم خاتمی
ارتفاع: ۲۸۵۰ متر
روزهای 5 شنبه و جمعه 3و 4 دیماه 1388

سپی ریز و میدان استر از قله قلات شاه
تیم دوم کانون کوهنوردان اوراز مهاباد شامل 13 نفر با یک دستگاه مینی بوس روز 5شنبه ساعت 11 صبح از مقابل دفتر کانون به طرف روستای قلات سنان حرکت کرد. گفتنی است تیم اول نیز شامل 12 نفر از اعضای کانون به همراه تیم 30 نفره هیات کوهنوردی در ساعت 13 همین روز عازم اردوی آمادگی تیم کوهنوردی مهاباد شدند.
گروه ساعت 12:30 به انتهای جاده روستایی قلات سنان رسید و بعد از پیاده شدن از مینی بوس به طرف روستای کوچک چومان حرکت کرد. این روستا در فصلهای پاییز و زمستان تخلیه شده بنابراین میتوان شب را در خانه های روستایی که دارای بخاری هیزمی هم هستند استراحت کرد. بعد از مستقر شدن در یکی از این خانه ها چند چادری هم در پشت بام برپا شد. بعد از صرف ناهار به طرف ارتفاعات منطقه حرکت کرده و ساعت 17 مجددا به محل شب مانی بازگشتیم. ساعت 20 شام صرف شد و صبح روز بعد ساعت 7 بیدار شده تا 8:30 صبحانه صرف شد. تیم به سرپرستس آقای ابراهیم خاتمی به طرف قله قلات شاه حرکت کرد. پس از طی مسیر با شیب متوسط از جبهه جنوبی هرچه ارتفاع بیشتر میشد بر پوشش برفی منطقه افزوده میشد تا به یال جنوبی رسیدیم اینجا دیگر تا صخره های زیر قله را باید از روی خط الراس حرکت کرد طوری که در سمت راست ما منطقه مهاباد و در سمت چپ منطقه مرزی پیرانشهر قرار دارد. ساعت 12 به صخره های یخ زده قله رسیدیم. از اینجا ابر و مه و برف و طبیعت زیبای قلل مرتفع اطراف مناظر بدیعی پدید آورده بود. ساعت 12:30 از مسیر دره پرشیب اشکوتان به طرف پایین حرکت کردیم و ساعت 15 در نهایت سلامت تیم به محل شب مانی رسید بعد از صرف ناهار و نظافت اتاق و محیط اطراف به طرف قلات سنان بازگشتیم. ساعت 17:30 سوار بر مینی بوس شده و ساعت 19 به شهر رسیدیم.
سیامند مسماری
--------------------
گزارش برنامه دو روزه و شبماني ارتفاعات ميدان چوغه
جمعه و شنبه 13 و 14/09/1388

شروع برنامه: ساعت 8 صبح روز جمعه مورخه 13/09/88
اتمام برنامه: ساعت 16:45 دقيقه روز شنبه مورخه 14/09/88 در روستاي گردشيلان
سرپرست برنامه: آقاي جليل پسوهاي
اسامي نفرات شركتكننده: آقايان حسن سينا - جليل پسوهاي - جمال عزيزي - علي شنگهپور – علي ابراهيمزاده - فاروق عزيزي و خانمها سحر عبدي - بيان فاضلي و سوسنه كريمزاده
وسيلهي نقليه: يك دستگاه خودروي رنجرور متعلق به آقاي پسوهاي و يك دستگاه خودروي استيشن لندكروز متعلق به آقاي ابراهيمزاده

ارتفاعات ميدان چوغه كه يكي از ارتفاعات ممتد رشته كوههاي زاگرس و در جنوب شهر مهاباد ميباشد از مناطق معتدل كوهستاني با طبيعتي كاملاً زيبا و دلنشين به صورت نقطهايي مركزي بين شهرهاي مهاباد، سردشت، بانه، پيرانشهر و بوكان محصور شده است. راههاي دسترسي به منطقه علاوه بر مهاباد از طريق شهرهاي مذكور نيز امكانپذير ميباشد كه از طرف مهاباد از طريق جادهي فرعي مشرف بر جادهي مهاباد - سردشت واقع در جنوبغربي مهاباد قابل دسترس است.

بدين صورت كه بايد از 70 كيلومتري جاده و از كنار روستاي كاولان وارد جادهي فرعي مذكور شده و با گذشتن از جادهاي باريك و پر پيچ و خم و گلآلود (بخصوص در فصولي كه بارش برف يا باران زياد باشد) و رد شدن از روستاهاي سويناس و گردشيلان به منطقه وارد شد. روستاي گردشيلان آخرين روستاي مشرف بر منطقهي كاني توره و ميدان چوغه ميباشد كه بايستي از قسمت جنوبي روستا با عبور از درهاي محصور در بين تپهها و ارتفاعات به منطقهي كاني توره وارد شويم. پوشش گياهي منطقه در فصول سرد سال فقط بوتههاي خار و گون آن هم بيشتر در دامنهي ارتفاعات ميباشد و در فصل بهار با گياهان دارويي و خوراكي و گلهاي زیبا و چمنزار سرسبز بهاري پوشيده شده و مناظر چشمگيري را بوجود ميآورند. حيوانات منطقه هم شامل خرگوش، روباه، كبك، خرس و گرگ ميباشد.

روستاي گردشيلان روستايي متمركز با تعداد محدودي خانوار و خانههاي ساخته شده از مصالح سنگ و كاهگل و سقفهاي کاهگلی با تیرک چوبي كه تقريباً به حالت پلكاني در چند رديف در كنار هم ساخته شدهاند با امكاناتي از قبيل برق و آب لولهكشي و تلفن داراي يك مسجد و يك مدرسه و مردماني بسيار خونگرم و مهماننواز ميباشد، شغل اصلي مردم روستا بيشتر دامداري و كشاورزي ميباشد. كه براستي يكي از همين خانوادهها كه خانم خانه دار اسمش سعادتخانم بود برايمان سنگ تمام گذاشت و هم موقع رفتن و هم موقع برگشتن كلي ما را مورد لطف مهماننوازي و مهرباني خودشان قرار داده و ما نيز از حضور در كنار آنها بسيار لذت برده و همگي بسيار سپاسگذار سعادتخانم و همسرشان سيدجمال و همچنين بچههاي نازنينشان هستيم.

شروع برنامه و حركت از روستا ساعت 10 صبح، كوهپيمايي ابتدا در درهاي با مناظري بديع و دلنشين آغاز ميشود و با گذشتن از تپههاي بين راه به منطقهي كاني توره ميرسيم كه ارتفاعات ميدان چوغه مشرف بر آن ميباشد. با توجه به وجود برفاب جاري و چشمهي طبيعي، محلي مناسب جهت برپايي كمپ و شبماني ميباشد. با توجه به اينكه در مهاباد قبل از حركت، صبحانه صرف شده بود لذا كوهپيمايي را با استراحتهاي بينراهي كوتاهمدت و رفتن به ارتفاعات و دوباره برگشتن از ارتفاعات تا محل برپايي كمپ ادامه داديم كه حدود ساعت 15 بعد از ظهر به محل كمپ رسيديم و چادرها را برپا و شروع به تهيه و خوردن نهار نموديم. كمكم باد سردي شروع به وزيدن كرد و هوا هم تا حدودي ابري بود. با توجه به اينكه در اين فصل سال در ارتفاعات بارش بيشتر به صورت برف ميباشد، لذا منطقهاي هم كه ما در آنجا اتراق كرده بوديم پوشيده از برف بود. آقاي جليل پسوهاي همراه تيمي از ديگر آقايان پس از استراحت و موقعي كه هوا كاملاً تاريك شده بود جهت مسيريابي و اطلاع از وضعيت منطقه ابتدا به مناطق پايين دست فرود كرده و در منطقه كوهپيمايي نموده بودند و پس از مدتي برگشته و بعد از استراحتي دوباره و صرف مقداري تنقلات و آب اين بار به ارتفاعات ميدان چوغه رفته و مسير صعود را حدود دو ساعت همراه با برفكوبي سنگيني آن هم در شيبهاي بين 50 الي 65 درجه پيموده و پس از آن دوباره به محل كمپ برگشتند و براي برنامهي فردا صبح برنامهريزي نمودند.

آن شب پس از اتمام صعود شبانه همگي در چادر بزرگي جمع شده و دور هم نشسته و تا پاسي از شب در مورد مسايل گوناگون صحبت نموده و پس از صرف شامي مختصر همراه با نوشيدن چاي و نسكافه همگي به چادرهاي خود برگشته و خود را جهت برنامهي فردا آماده كرديم. آن شب كلاً تا صبح وزش باد ادامه داشت.


ساعت 7:30 دقيقه از خواب بيدار شديم و تا ساعت 8:30 دقيقه همگي صبحانه خورده و جهت رفتن به ارتفاعات خود را آماده نموده، هوا تقريباً صاف تا حدودي ابري همراه با وزش باد بود و از شيبهاي برفي بين 45 الي 65 درجه همراه با برفكوبي رو به بالا صعود كرديم و به ارتفاعات مشرف بر قلهي چوغه با ارتفاعي حدود 3000 متر (واقع در سمت راست قله) رسيديم و پس از توقفي كوتاهمدت و گرفتن عكس و خوردن تنقلات و ميوه به صورت حالت دايرهاي منطقه را دور زده و به محل چادرها برگشتيم، در بين راه هم با توجه به شيبهاي تند بين تپهها و برفي كه تا حدودي بر اثر وزش باد سفت شده بود بعضي جاها را با اطمینان از این كه در سر راه سنگهاي بزرگي وجود نداشته و يا انتهاي مسير مشخص بود، به صورت سُرسُره روي آن فرود ميكرديم، همچنين نحوهي حفظ تعادل و برقراري دوباره بر روي چنين شيبهاي برفي آن هم بدون ابزار را نيز تمرين ميكرديم، بدين صورت كه در هر حالت سُر خوردني بايستي به حالت اوليه يعني روي شكم برگشته و با پنجهي دست و يا آرنج و نوك كفشهايمان و ايجاد حالتي قوسمانند بايستي ترمز نموده و خود را در حالت تعادل دوباره قرار دهيم.


ساعت حدود 13:45 دقيقه به محل چادرها برگشته و تا ساعت 14:45 دقيقه هم نهار خورده و پس از آن چادرها را جمع نموده و با توجه به هجوم ابرها و امكان بارش برف هرچه سريعتر به روستاي گردشيلان فرود نموده كه در بين راه حتي مختصر برفي هم باريد و مشخص بود كه در ارتفاعات بارش شديدتر همراه با ورزش باد تندتري شروع شده است. ساعت 16:45 دقيقه پس از پذيرايي مفصلي كه سعادتخانم با چاي و نان شيرين محلي و ماست از ما نمودند، پس از گرفتن چند عكس يادگاري از آنها خداحافظي نموده، سوار ماشينها شده و به طرف مهاباد برگشتيم.

آقاي جمال عزيزي برايمان توضيح دادند كه همه ساله در فصل بهار مردم روستاهاي اطراف كه دسترسي به منطقهي كاني توره )توره یعنی شرم و حیا) دارند يا با پاي پياده و يا اگر راهشان دور باشد به وسيلهي تراكتور و ديگر وسايل نقليه در طي چهار روز مجزا يعني پنجشنبه و جمعهي دو هفتهي متوالي به منطقه آمده و در آنجا جمع ميشوند و شروع به چيدن گياهان دارويي و خوراكي مخصوص فصل مينمايند كه همراه با آن نيز در چندين مرحله جهت استراحت و لذت از وجود چنين تجمعي شروع به برپايي رقص و پايكوبي محلي مينمايند.

قابل ذكر اينكه با توجه به هواي معتدل كوهستاني منطقه امكان بارش برف قبل از موعد هميشه در چنين ارتفاعاتي بيشتر از ديگر مناطق ميباشد كه توجه به آن جهت همراه داشتن لباس و كفش مناسب فصل و تجهيزات و ابزار مخصوص برف نيز ضروري بوده و برگزاري برنامهها را در چنين شرايطي سادهتر و راحتتر مينمايند.
گزارش : سوسنه كريمزاده
--------------------------------------------------------
گزارش همایش باشکوه گرامیداشت یاد و خاطره مقبل هنرپژوه
جمعه 22 آبان ماه 1388
کوه بردهزرد بوکان

گروهی از کوهنوران مهاباد قبل از شروع مراسم
پیرو فراخوان هیات کوهنوردی شهرستان مهاباد اعضای هیاتکوهنوردی، کانون کوهنوردان اوراز، انجمن کوهنوردی، دانشگاههای آزاد و پیام نور مهاباد،گروه شوان و سایر گروههای دیگر در ساعت 7 صبح روز جمعه 22 آبان ماه در محوطه هیات کوهنوردی تجمع کرده به وسیله دو دستگاه اتوبوس و سه دستگاه مینیبوس و خودروهای شخصی خود به طرف شهر بوکان حرکت کردند.
کوهنوردان مهاباد ساعت 8:30 صبح اولین گروهی بود که به ورودی شهر بوکان رسید و سپس تا ساعت 9:30 همزمان با ورود سایر دوستان و کوهنوردان از شهرهای بوکان، سقز، بانه، پیرانشهر و نقده به طرف میعادگاه مقبل حرکت کردند. صف طولانی کوهنوردان با در دست داشتن تابلو و بنرهای یادبود مقبل هنرپژوه جوانترین فاتح لوتسه تحت سرپرستی آقای اسماعیل فرامرزی رئیس هیات کوهنوردی بوکان در شیبی ملایم و بعد از حدود یک ساعت کوهپیمایی به محل تجمع رسیدند. در شیب انتهای مسیر و جاده منتهی به مقبره مقبل توسط کوهنوردان جوان بوکان با کیک و میوه مورد پذیرایی قرار گرفتند.
مراسم با تلاوت آیاتی از کلام الهی توسط کوهنورد بوکانی و سپس پیام هیات کوهنوردی بوکان آغاز شد. دکتر قسیم عثمانی نماینده مردم بوکان در مجلس اولین سخنران بود و در ادامه پیام خانواده مقبل توسط برادر ایشان خوانده شد. آقای سپهری به نمایندگی از کوهنوردان مهاباد سخنان پرشور خودرا پس از قرائت فاتحه و لحظاتی از سکوت تمام حاضرین، ارائه کرد که مورد اسقبال کوهنوردان قرار گرفت. برادر زنده یاد محمد اوراز و هیاتهای کوهنوردی سقز و پیرانشهر نیز پیامهای خود را به این همایش ارائه کردند. در این مراسم از سوی دونفر از شاعران بوکانی شعرهایی در تجلیل از کوهنورد نامی بوکان قرائت شد. در پایان لوح یادبود کانون کوهنوردان دانشگاه آزاد مهاباد توسط معاونین دانشجوئی و اداری و مالی این دانشگاه و لوح گرامیداشت یاد و خاطره مقبل توسط هیات مهاباد به خانواده مقبل اهدا شد. در اطراف مقبره پلاکاردهای گروههای مختلف کوهنوردی و یک نمایشگاه کوچک عکس و پوستر از مقبل دیده میشد.
بعد از اتمام مراسم، ناهار در همان محل صرف شد. کوهنوردان در گروههای کوچک از مسیر پاکوب به قله بردهزرد رفته و مناظر زیبای شهر بوکان و دشت بوکان را مشاهده کردند. ساعت 15 موقع بازگشت به طرف اتوبوسها بود تا ساعت 17:30 به مهاباد برسیم. گروهی از کوهنودان جوان کانون نیز به سرپرستی آقای جمال عزیزی پس از این مراسم به قله کوه ترغه صعود کرده و یاد و خاطره مربی و معلم خود را گرامی داشتند.
کوهنوردی عشق است وکوهنورد عاشق
عشق، برخاسته ازخوی وسرشت آدمیست وآنگاه که شکوفا شد دنیایی زیبا، منور وگلگون راپدید میآورد که انوار رنگین آن طیف وسیعی از اطراف واکناف را در نوردیده و ثمره آن لطف ومهرورزی است که ازجانب عاشق شامل حال انسان وطبیعت میشود . حال تصور کنید الهام بخش این عشق زنده یادان محمداوراز و مقبل هنرپژوه باشند..... براستی چه عشقی میتواند بالاتر ازدلدادگی یک کوهنورد به کوهستان وهمنوردان خود باشد؟
کوهنورد بزرگترین حافظ محیط زیست است، اوهرکجا که اتراق میکند پس ازترک آنجا هیچ رد و اثری ازخود برجای نمیگذارد چون نمی خواهد لطمهای به زیبائیهای طبیعت برساند، بخود اجازه نمی دهد تاسنگی را ازجایش جابجا کند، چرا که هر چیز آفرینش را برسر جای خود زیبا میبیند، توانایی شکستن شاخهای ازدرختی ویاچیدن گلی ازدامان کوه ودشت را ندارد، چون ازدیدن آنها لذت میبرد، سکوت لایتناهی کوهستان رابرهم نمیزند وآهنگ موزون ودل نواز پرندگان وحشی را پیوسته نوازشگر روح لطیف خود میداند، کوهنورد همیشه یارویاور همنورد است وخود را ملزم میداند که با اوصعود کرده وبا او فرود آید، باهمدیگر برسختیهای فراروی فایق آیند و درچادری که از2یا3 مترمربع تجاوز نمی کند همدل وهمراه هم میباشند.
کوهنورد ایمان دارد که خلقت خالق یکتا تمام و کمال بخاطراو وهمنوع اوست وبرهرکجا دست اندازی نماید خللی در خانه وکاشانه خود نموده است .
مانیز درزیر چادری بنام کانون کوهنوردان اوراز مهاباد گردآمدهایم تا با ادامهی راه پرفراز ونشیب قهرمانان تیم ملی کشورمان و رادمردان عرصه کوهنوردی از طرفی یاور طبیعت باشیم وازسویی فرزندان این مرزو وبوم بیرق میهنمان را برتارک قلل مرتفع هیمالیا ودیگرکوههای جهان به اهتزاز درآورند واین میسر نخواهد شد مگر با همکاری همه کوهنوردان و فدراسیون محترم کوهنوردی ایران که آرزومندیم درپرورش این عاشقان دستهایمان را بفشارند وما نیز بر دستان آنها بوسه زنیم . انشاا...
حسن سینا
سرپرست کانون کوهنوردان اوراز مهاباد
-------------------------------------------------
قله چکش و مالووک – غار سهولان (چهکووچ و مالووک - ئهشکهوتی سههولان)
روز 5شنبه مورخ 9 مهر ماه 1388 ساعت 16 مقابل دفتر کانون واقع در خیابان حافظ، 15 نفر از اعضای کانون جهت شرکت در برنامه دو روزه قله چکش و مالووک به غار سهولان گرد هم آمدند. برابر برنامهریزی انجام شده به سرپرستی آقای شهاب فاضلی ساعت 16 با مینیبوس آقای حسین عزیزی عازم منطقه قزلجه شدیم.

زیر درخت سیب (دامنه مالووک)

کوهنوردان و سنگنوردان بوکانی به همراه همنوردان کانون
سه نفر پشت پلاکارد سمت راست مسعود رمضان زاده وسط خودم و چپ مهدی کریم زاده(آوات)
به ترتیب مدیران وبلاگهای منوا لاوی ترغه-کانون اوراز مهاباد-باشگاه سنگ نوردی و کوهنوردی بوکان
از سهراهی برهان واقع در کیلومتر 7 جاده اصلی مهاباد به میاندوآب به سمت شرق و شهر بوکان حرکت میکنیم. در 25 کیلومتری جاده برهان به سمت راست وارد جاده خاکی روستای قزلجه شده بعد از روستای درمان حدود 10 کیلومتر از جاده خاکی را طی کرده قیل از رسیدن به قزلجه پائین توقف میکنیم.
ساعت 17:30 کنار درخت بسیار زیبای سیب وحشی و زالزاک سرخ و بوتههای گل شیلان، نزدیک جاده و در دامنه قله مالووک چادر میزنیم. کمی پایینتر چاهی پر آب قرار دارد که آبشخور دام روستائیان را سیرآب میکند و قرار است امشب چاییمان را از آن آب سرد چاه دم کنیم. برابر اعلام قبلی قرار بود تیمی از هیات کوهنوردی بوکان صبح روز جمعه در همان محل به ما بپوندد، به همین دلیل نزدیک جاده و در محلی قابل دید،محل برپایی چادرها را مشخص کردیم و از رفتن به دره "کانیرهش" کنار چشمه زیبا خودداری کردیم. کمی بعد از برپایی چادرها و آتش و تهیه ذغال از هیزمها جهت روشن کردن سماور ذخالی، هوا تاریک شد و بلافاصله ماه با شعاع نقرهگون خود پرده مهتاب را بر سرمان کشید. آبگوشت کاک شهاب روی آتش و در دیگ سیاه بارگذاشته شد و ما هم به دنبال هیزمی که میبایست تا صبح آتش را روشن نگهدارد روان شدیم. ساعت 20 شام دور هم صرف شد و بارها چایی سماور زغالی دم شد.

سرویس غذاخوری مشهور کاک ابراهیم خاتمی در کنار عضو جدید کانون(سماور ذغالی هیمن سلطانی)
هوا بسیار سرد نبود و کنار آتش و گرم صحبت دوستان یکی از زیباترین شبمانیهای بیاد ماندنی کانون رقم خورد. من ساعت 24 در چادر مشترک با آقای حسن سینا و در کیسه خواب قرضی از کیان خوابیدم. بقیه دوستان تا پاسی از بامداد دور آتش بیدار بودند و گفتگو ادامه داشت. آقای سینا گویا از خوروپف من و سرما ساعت 3 صبح بیدار شده تا بیدار باش ساعت 6 صبح را کنار آتش گرم منتظر بیدار شدن ما بود.

یاری انسان و آتش

خار و آتش
ساعت 6 بیدار باش را من اعلام کردم. دوباره سماور ذغالی چایی صبحانه را آماده کرد. منتظر دوستان کوهنورد بوکانی شدیم ساعت 8:30 شد دیگر داشت دیر میشد که مجبور شدیم حرکت کنیم. در این محل موبایل خط نمیداد. با حرکت پلکانی در شیب بسیار تند دامنه مالووک در حالی که آقای ابراهیم خاتمی سرقدم بود، ساعت 10 صبح به قله رسیدیم. در طول راه صدها هزار کفشدوزک روی بوتهها و سنگها نظر ما را جلب کرد. قله مالووک و در سمت شرقی آن قله چکش بلند ترین ارتفاع منطقه است. از اینجا صدها کیلومتر آنطرفتر را میتوان دید. یعنی رفیعترین قله منطقه مهاباد (میدان استر3500متر) رشته کوه لند شیخان، قلاتیشا، سپیریز و در دورتر در مرز ایران و عراق کوههای سرافراز قندیل(4500متر) آخرین بلندای افق است. و در شمال کوه سلطان و در شرق رفیع سرفراز ترغه که از این جهت زیبا ترین زاویه دید ترغه با دیوارهی بیش از 400 متری آن فریبنده است.

در مسیر مالووک

قله مالووک
کمی پایین تر از قله ساعت 10:30 ستون منظم کوهنوردان بوکان از سمت روستای قمطره به ما رسیدند. دوستون در کنار هم به احترام همدیگر با هم دست دوستی دادند و چند عکسی به یادگاری گرفتیم. کوهنوردان بوکان به سرپرستی آقای اسماعیل فرامرزی جهت صعود به قله راه خود را ادامه دادند و قرار شد در باغی کنار روستای سهولان ناهار را در کنار همدیگر باشیم.

تیم کانون به همراه دوستان کوهنورد بوکان
کمی پایین تر بعد از جدا شدن از دوستان در مسیر مالرو پای راستم به شدت پیچ خورد و این باعث شد 15 دقیقه توقف کنیم. دوست بسیار خوب و زحمتکش کانون آقای فرهاد حسنخالی یار فداکار کانون آقای شهاب فاضلی (سپرست برنامه)و دیگر یاران خوب تیم آقای جمال یوسفی و خانمها سحر و سوسانا فورا دست به کار شدند که از این بابت از این عزیزان بسیار سپاسگزارم. کاک جمال علاوه بر کوله سنگین خود کولهپشتی من را هم روی شانههایش گذاشت و کاک فرهاد سرقدم شد تا با حرکتی بسیار کند به پایین قله و کنار چشمه رسیدیم. اینجا دیگر پمادهای سحری و ماساز خوب کاک فرهاد و کاک شهاب چاره ساز شد و کمکم درد شدید پای راستم را فراموش کردم. از تنها چشمه مسیر آبی زلال و گوارا جاری است که در این روزهای پاییزی نوشیدن از آن در ادامه راهی دشوار بسیار فرح بخش است. هوا گرمتر شده ولی در طول مسیر باد بسیار خنکی میوزد.ساعت 14:30 بعد از بیش از 4 ساعت کوهپیمائی و 4 صعود و فرود و گذشتن از چند دره به باغ سیبی در مسیر روستای سهولان میرسیم. ناهار زیر سایه درخت بید و کنار چشمه گوارایی که به استخر باغ میریزد صرف شد. باز هم کوهنوردان بوکان به ما ملحق نشدند.ساعت 17 به طرف روستا حرکت کردیم و از مسیر کونه کوتر (ورودی کبوتر) مسیر غیر آبی غار وارد غار شدیم و در تالار اصلی و انتهای مسیر آبی چند عکسی گرفتیم. ساعت 18 کاک حسین با مینیبوس خود منتظر ما بود و از مسیر جاده آسفالته غار به روستای عیسیکند و سپس از جاده برهان به مهاباد بازگشتیم. هوا تاریک شده بود که کاک حسین زحمت کشید و اکثر اعضای تیم را جلوی درب منزلشان پیاده کرد. بعد از پیاده شدن من و کاک شهاب و کاک هیمن، آقای جمال یوسفی آخرین نفر بود که با کاک حسین خداحافظی کرد.

ورودی غار سهولان

تالار اصلی غار
عکسهای زیر مربوط به پوشش گیاهی منطقه است

سیب وحشی




--------------------------------------------------